شکر بابا
شکر بابا روز به روز شیرین تر و دوست داشتنی تر میشه
در عین حال بازیگوش تر
اونقــــــدر بازیگوش که ثانیـه ای آروم و قرار نداره و عزیزجونـش
یه لحظه هم نمی تونه ازش چشم برداره!!
چون هر بار یه دست گل جدید به آب میده .
خدا نکنه بخوای ببریش بیرون، باید دو چشم تیز مثل عقاب
و هشت تا دست و پا مثل هشت پا داشته باشی
تا بتونی مراقبش باشی
آخرشم با کلی به در و دیوار خوردن و زخم و زیلــی شدن،
بر می گرده خونه.
البته این در صورتیه که الی جون ببرش بیرون!
بس که بازیگوشـــــه ماشاا...
تو کوچه و خیابون طوری میـدوه
که حتی اوسین بولت (سریعترین دونده جهان ) هم
نمی تونه به گرد پاش برسه!!!
وقتی هم که خونه ست تا زمانی که چیزی رو نترکونه
و ازش دود بلند نشه، دست بردار نیست!!
بعدِ خراب کاریهاشـم
کلــــــــی می خنده و کیف میکنه!
اونوقت خودشو برات لوس میکنه تا دعواش نکنی!! مخصوصاً برا
عزیز جونششششش
یه بارم گوشی الی جونُ تا دم مرگ برد
البته بابایی به داد گوشی رسید و نذاشت گوشی جلو چشماش
جــون بده!
فدات بشم الهی با فضولی هاااااااااااااااااااااااااااااات